يادش بخير ديگه از نوار و ضبط هم خبري نيست كه نيست

يادته چندتا نوار تو خونه داشتين؟؟؟

يادته چندتا ضبط خراب شد و عوض كردين؟

يادته چندتا نوار تو حلقوم ضبط گير ميكرد و

با بدبختي درش ميآوردين؟

يادته چندبار نواراي خرابو با كارد ميوه خوري

باز كردين؟يادته نوارايي كه پاره ميشد

چه جوري ميچسبوندين؟ يادته فيلتر سيگار

ميزاشتيم جاي چوب پنبه نوار؟

با كمك تفنگ BugASalt قادر خواهيد بود با شليك دانه‌هاي نمك، از شر مزاحمت‌هاي پخشه كوره خلاص شويد.

به گزارش سرويس فناوري خبرگزاري دانشجويان دهلران (دينيا)، استفاده از دانه‌هاي نمك براي شليك كردن به پخشه كوره ها، حاكي از بي خطر بودن اين سلاح براي انسان است، اگرچه اين حمله نمكي براي پخشه كوره  و ديگر حشرات مرگبار خواهد بود.

«لورنزو محمود ماگيوره» از اهالي دهلران طراح تفنگ نمك پاش BugASalt نمونه اوليه‌اي از اين سلاح را آماده كرده است و براي تكميل ايده خود به 15 هزار دلار كمك مالي نياز دارد.

پيش فروش تفنگ با قيمت 30 هزار تومان آغاز شده است تا خيال همه از بابت مزاحمت هاي پخشه كوره ها و حشرات  مختلف در تابستان گرم دهلران با كمك دانه هاي نمك راحت شود.

آتشفشان سرگرو

فاز اول طرح توليد و پرورش كلشيرهاي شيرده بزرگ

در دهلران به بهره برداري رسيد. البته اين كلشيرها

داراي ريتق هاي بسيار بزرگي هستند.گفته ميشود

برخي از آنها ممكن است به صاحبان خود حمله كنند.

لطفا در هنگام خريد اين كلشيرها

دقت كنيد كه دندان نداشته باشند.

معرفی رودخانه قیر (قیروی مقدس ):

این رودخانه که در ضلع جنوب دهلران واقع شده است دارای عمقی بین 2 تا 12متر میباشد که تا کشور دوست و برادر عراق میرود و سپس غیب میشود . این رودخانه دارای دو طبقه میباشد که طبقه پایین آن آب معدنی شفا بخش و طبقه بالای آن قیر داغ است . دانشمندان بومی توانسته اند با جداسازی آب از قیر و ایجاد استخرهایی جهت استحمام و شنا انسانهای زیادی که دچار امراض لاعلاج بوده اند را شفا بخشند تا جایی که هم اکنون از کشور گینه هم افرادی تحت عنوان توریست درمانی به منطقه رفت و آمد دارند و اما بخش قیر رودخانه : با ایجاد یک پالایشگاه عظیم که نزدیک به 1200 نفر از جوانان این شهر درآن مشغول به کار هستند  توانسته اند بخش عظیمی از محصول قیر ایران را تولید کنند و به کشورهای دوست ارسال نمایند .

حال با این توصیف مردم این منطقه حق دارند که به این رودخانه گروی مقدس یا قیروی مقدس بگویند بر منکرش لعنت .

شهر دهلران شهری چهار فصل میباشد که البت دو فصل بهار و پاییز آن در تابستان ادغام شده اند :

بهار دهلران از نیمه دوم اسفند شروع میشود و تا حوال سیزده بدر ادامه دارد و بعد از آن تابستان با گرمای خرکی و هجوم پخشه کوره ها ( پشه های نابینا ) و شرجی چند روز یکبار آغاز میشود و تا اوایل آذرماه ادامه دارد که در این هشت تا نه ماه بواسطه این شرایط سخت اقلیمی در مرداد یا شهریور پاییز دهلران شروع میشود و پس از دوره ای دو هفته ای 90%درختان خشک میشوند و شروع به برگ ریزان میکنند ولی در اواسط آبان ماه یا اوایل آذر زمستان دهلران در ابتدای امر با بادهای بیخودی وحشتناکی که آدم را از زندگی سیر میکند آغاز میشود و سپس سرمای سگی شروع میشود که در این بین چند باران عجیب و غریب هم میاید که یایک دقیقه است یا یک هفته پشت سرهم.

یکی دیگر از ویژگیهای این شهر که در اکثر ماه های نیمه دوم سال حادث میشود استشمام بوی تخم مرغ گندیده در سطح شهر است که متعلق به بوی گاز ناشی از اتشفشان سرگرو که هماکنون به صورت نیمه فعال است میباشد .

^{«رائول گونزالس» از مشهورترين منچ بازهاي جهان به حساب مي‌آيد... او تاكنون توانسته جوايز زيادي را براي تيم‌ملي شهرك وحدت و باشگاه منچ ميمه به ارمغان بياورد.ازجمله 3 عدد فلاسك ، دو دست پارچ وليوان ومبلغ 15 هزار تومان هديه نقدي. او سابقه حضور در سه جام‌جهاني مارپله را نيز دارد، اما تاكنون در رده ملي نتوانسته به افتخاري برسد، اما با باشگاه منچ ميمه سه بار قهرمان باشگاههاي دهلران شد.او در ميمه شهرت فراواني دارد. سرآلكس محمودفرگوسن او را بهترين بازيكن منچ دنيا ناميده است. رائول به ندرت بازي را به هم زده و در اين زمينه ركورددار است. او اخلاق بسيار خوبي با اطرافيانش دارد وبه كسي فحش نميدهد لذا به او لقب «آقاي لاليگا» داده‌اند. درميمه او را جزو سه بازيكن برتر تاريخ منچ ميمه مي‌دانند...هم‌اكنون به زندگي اين قهرمان منچ باز خواهيم پرداخت:
    
    زندگي يك منچمن بزرگ
    رائول گونزالس بلانكو در 27 ژوئن 1977 در شهرك وحدت دهلران چشم به جهان گشود. از كودكي در كوچه و خيابان‌هاي پر از پشكل شهرك وحدت منچ بازي مي‌كرد. والدينش به علاقه وي پي بردند و او را در باشگاه منچ ميمه ثبت‌نام كردند. او در اين باشگاه به يك منچر ماهر تبديل شد و كم‌كم مربي تيم نوجوانان زرين آباد به او علاقه‌مند شد و رائول را در تركيب فيكس قرار داد.» او به همراه خانواده‌اش در سن 13 سالگي مجبور شد به دليل شغل پدرش(چوپاني) به شهرك انقلاب نقل مكان كند.او بعدها درباره زندگي در شهرك انقلاب گفت: «شانس به من رو آورد كه در دوران نوجواني به شهرك انقلاب رفتم  و از زرين آباد فاصله گرفتم، همين مسئله سبب شد كه پس از كسب مهارتهاي كافي در ادغام بازي پشكل چالكي و منچ دوباره به ميمه پناه ببرم و آن‌جا را خانه خود بدانم و براي هميشه آرامش خود را به دست آورم.»
    گفتني است كه خانواده رائول به‌ويژه پدرش هنوز از هواداران رسمي تيم زرين آباد هستند و با وجود اين‌كه رائول در ميمه بازي مي‌كند، آنها هوادار تيم زرين آباد مي‌باشند!رائول كه در شهرك انقلاب بهترين بازيكن بود در ميمه هم خوب بازي كرد.... و حالا پس از گذشت 15 سال از آن زمان، رائول فرزند ميمه  لقب گرفته است. در آن زمان «والدنو» بازيكن پتكي  مدير فني باشگاه منچ ميمه بود. او در حال حاضر مدير بخش ورزشي  است، وي درباره رائول مي‌گويد: با ديدن او و اشتياقش براي بازي منچ به ياد جوانان مشتاق پتكي مي‌افتادم. او با انرژي كار مي‌كرد و من در بازي‌ها به او موقعيتي مي‌دادم كه روز به روز پيشرفت كند. من آينده روشن و پرفروغ او را از همان سالهاي ورود به ميمه در چشمانش مشاهده ‌كردم.البته به او سختگيري هم مي‌كردم  و بعضي اوقات لگدي به او ميزدم كه گاهي از دست من عصبي و دلگير مي‌شد. بعد هم از او عذرخواهي مي‌كردم و مي‌گفتم كه آرزو و هدفم تنها موفقيت اوست. او نيز نه تنها با من بلكه با مربي‌هاي ديگر بسيار مودبانه، رفتار مي‌كرد.
    
       رائول نيز در اين زمينه مي‌گويد: گاهي به دوران نوجواني خود فكر مي‌كنم كه چه رفتار كودكانه‌اي با والدانو داشتم و پرخاشگري مي‌كردم و به او ميگفتم كره خر، حتي يادم مي‌آيد چند بار در همان دوران با والدانو جنگ برد هم داشته‌ام. اما او تنها موفقيت و رشد مرا مي‌خواست، نه چيز ديگري...رائول در همان دوران با لادروپ موسياني و ردوندو دهلراني ملاقات و گفتگو داشت. او يك منچر تمام عيار بود، تا اين‌كه با گرفتن بيش از 200  امتيازبه رائول بزرگ و ستاره تبديل شد. با وجود رائول وضعيت اقتصادي باشگاه ميمه هم بهتر شد.سيمزار درباره رائول مي‌گويد: «او يك نابغه است»، هم‌اكنون رائول لقب پرچم ميمه را دارد.» رائول درباره ميمه مي‌گويد: با 15 سال سابقه‌اي كه در اين باشگاه دارم، احساس مي‌كنم تيم ميمه زندگي من است و بدون اين تيم احساس پوچي خواهم كرد.
    رائول در مصاحبه با مجله كيهان بچه ها گفت: در هر تمرين يا بازي چنان كار مي‌كنم كه انگار آخرين بازي‌ام است من بدون توقف فعاليت مي‌كنم.او در زمينه راز موفقيتش به خبرنگار كيهان بچه ها مي‌گويد: از اين‌كه نقطه ضعفم را بشناسم، ناراحت نمي‌شوم، همچنين تمرين زياد مي‌كنم و تغذيه خوبي دارم. استراحت كافي مي‌كنم وتا ميتوانم برنج و مرغ ميخورم مي‌خواهم تا 4 يا 5 سال آينده به بازي ادامه دهم. من از اين‌كه ميان ديگر بازيكنان محبوبيت پيدا كرده‌ام بسيار خوشحالم و هميشه سعي در ارائه تجربيات خود به تازه‌واردها دارم...
    
    ازدواج و چهار فرزند 
    رائول گونزالس در سال 1999 با «مامن سانز» از روستاي بردي ازدواج كرد، حاصل اين ازدواج چهار فرزند مي‌باشد. نام فرزندانش خورخه، هوگو، هكتور و اسكندر است. رائول تولد اسكندر را شيرين‌ترين خاطره زندگي خود مي‌داند. به‌طور كلي او به خانواده‌اش اهميت زيادي مي‌دهد و اوقات فراغت خود را صرف بازي با بچه‌هايش و شركت در پياده روي خانوادگي مي‌كند. او به سينما علاقه‌مند است و هفته‌اي دو تا سه بار به همراه همسرش به سينما مي‌رود وفيلمهاي بروسلي را ميبيند. قدش 81 سانتي‌متر و وزنش 69 كيلوگرم است. به موسيقي محسن نامجو علاقه‌مند است و شكار و تماشاي گاوبازي و بازي‌هاي پلي استيشن 2 از جمله علايق او محسوب مي‌شوند. كتاب مورد علاقه وي شنگول و منگول است. هنرپيشه مورد علاقه‌اش هاشم پاليزبان مي‌باشد. وقتي مي‌خواهد برنامه‌هاي تلويزيوني تماشا كند ترجيح مي‌دهد كه شبكه ايلام رانبيندچون از هوره متنفر است و تمركزش را از دست ميدهد. غذاي محبوبش خايه تماته با پياز و دلستر است. البته او به خرافات هم اعتقاد دارد و قبل از پوشيدن پيراهن گوشه‌اي از شلوارش را به كفش خود مي‌مالد و دورتادور خودش تف ميكندو هميشه اسپن در جيب ميگذارد تا از شر ملاكت در امان باشدو نظرهاي بد از او دور شود.تاكنون به وي پيشنهادهاي زيادي در زمينه بازيگري شده است اما او مي‌خواهد تنها يك منچ باز باقي بماند.او معتقد است با نيروي ذهني و قواي جسماني مطلوب مي‌توان به قله‌هاي بزرگ موفقيت دست يافت. به او بارها پيشنهاد شد كه در برنامه‌هاي تبليغاتي چيتوز به جاي ميمونك چيتوز شركت كند. اما او مي‌گويد: مي‌خواهم اوقات فراغتم را در كنار گرانبهاترين موجود دنيا يعني پسرم اسكندر باشم و با او صحبت كنم و به دنبال كارهاي حاشيه‌برانگيز و جنجالي نيستم البته ناگفته نماند كه رائول عاشق مد است و هر پاپوش يا شلوار جافي جديدي كه مد شود رائول به تن مي‌كند.}